زمین خیسه، منم خیسم،
تو می خندی به سر تا پام
به این حالی که من دارم
به این باحالیه دنیام
نشد اغوش تووا شه
دوباره مهربون باشی
"سیه مویی، سیه چشمی"
که من دیدم ، همون باشی!
حالا تو من یه دیونه س
که می لرزه تو اغوشت
شبا رو تلخ می شینه
ته سیگار خاموشت
یه دیونه س که غمگینه
یه بار سخته رو دوشت
تو می خوای و منم می شم
همین روزا فراموشت
تو داری پشت اون شیشه
من و از دور می بینی
تو این بارون بی وقفه
چه کیفی داره غمگینی!
داره یخ می زنه قهوه ت
یه روز خوب بارونی
بیا این پرده رو بنداز
نبینم که نمی مونی
یه روز خوب بارونی
ببین یاد چیا بودم
نباشم بهتره عشقم
حالا تو من یه دیونه س
که می لرزه تو اغوشت
شبا رو تلخ می شینه
ته سیگار خاموشت
یه دیونه س که غمگینه
یه بار سخته رو دوشت
تو می خوای و منم می شم
همین روزا فراموشت
سلام
نه خسته
لذت بردم
با احترام:دعوتید به خواندن داستان کوتاه امروز مدرسه
زمین خیسه، منم خیسم،
تو می خندی به سر تا پام
به این حالی که من دارم
به این باحالیه دنیام
--------------------
شروعش خیلی خوب بود ولی تو بند سوم به بعد فکر می کنم از دستت در رفته.
سلام
جالب بود
به من هم سر بزن
با سلام و احترام
دعوتید به خوانش قسمت اول داستان تردید
وبلاگ «سگ لرزه های یک شک»
با شعر
و با نکبت و عشق به روز شد...
منتظرتان هستم...
سلام مرضیه جان!
عالیه کلی لذت بردم
تو این بارون بی وقفه
چه کیفی داره غمگینی!