ای فتنه که سرویس شد از توبه دهانم
ای فتنه بکش یا به سلامت برهانم
هر چند که ارزان شده و مرگ ندارد
می ترسم از این لعبت چینی بستانم!
گفتند بیا شعر بگو درد ندارد
دنبال تو می گشتم و می سوخت زبانم!
محکوم شدم در رگ این ریشه بمانم
ای خوبتر از هر دو جهان عاقبت تو
من متصلن حمد تو را بیش بیانم!
با ما سر سازش که ندارد حملاتت
از سحر بیانت به خودم فیض رسانم!
عمریست گره وا نشد از آخر زلفت
پیوست نشد نامه ی اذکار نهانم!
گفتند سواری که تو باشی به غبار است
معلوم نشد رفته ای یا اینکه بمانم!
ای دامن تو کوته از اندیشه ی اغیار
با ما به از این باش که تنگ است زمانم!
خوندمت مرضیه.
شعرتو دوست داشتم.
فکر کنم اولین نفرم که خوندم.
بابت اومدتو خوندنم هم ممنون.
موفق باشی
مرضیه جان راستی بروزم. دوست داشتی بیا.
سلام مرضیه جان
خوبی خانم دکتر عزیز؟
دلتنگت هستم و زیاد یادت میفتم
با خاطرات مختصری که دارم حتی
مواظب خودت باش
خوشحالم که بیشتر به روز میشی
همین دو سه روز پیش بود که خیلی دلم برات تنگ شد
عکس اصفهان
یاد اون شب خونه ات
و خیلی چیزها...
چرا همه چیز اینجور به هم ریخت
چرا؟
سلام کار زیبایی خوندم
با تصاویر استوار
دعوتین
لذت بردم بسیار غنی
سلام شما رو به صرف شعر دعوت میکنم
مرسی که اومدی. همین الان دوباره بروز شدم و وقتی برگشتم نظرت خیلی خوشحالم کرد.
مرسی که هستی عزیزم. بازم بیا اینورا. بروز شدم.
درود بر شما دوست عزیز
ممنون از دعوتت
استفاده کردیم
پایدار باشی
خواهر عزیزم سرکار خانم مرضیه ترکمانی
با سلام و سپاس از نظر لطف جناب عالی
شعر زیبایی بود. آیا سروده خودتان است؟
سلام خانم ترکمانی مهربان
خوندم شعرتون رو
خوشحالم که هستین
سلام عزیزم!
ممنون که اومدی.
سپیداتو بیشتر دوست داشتم.
بازم بیا.
یا علی
ای فتنه که سرویس شد از توبه دهانم
وبلاگ «سگ لرزه های یک شک»
با «از اون حرفا که می دونی!»
به روز شد:
در این پست استثنائا چیزهای مهم تر از شعر هم وجود دارد:
خیلی ضایع است که آدم دروغ بگوید!
خیلی ضایع است که آدم دروغ بگوید!
و
× برای یکی شدن/ اگه مرگ من بسه/ نفس منو بگیر
× تو شاعر نسلی هستی که پشتته
× از اینجا تا دم در هم بری دلشوره می گیرم
× نمره ی بیست کلاسو نمی خوام
× توو این سرمای تنهایی/ نمیشه حفظ ظاهر کرد
منتظرتان هستم، در این روزهای خیلی بد...
واسه شعرای نخونده حتما برمی گردم...
سلام خانم ترکمانی
لذت بردم از کار طنزتون
شاد باشید
همایش شعر نه دی
با تجلیل از شاعران بصیرت آفرین
دوشنبه پنجم دی ماه ساعت : 17:30 الی 19:30 تهران مرکز همایشهای بین المللی برج میلاد
مرکز مقاومت بسیج شهرداری تهران
دفتر شعر آیینی
سلام!
لذت بردم.
خیلی مرسی
سلام
وبلاگم با یک رباعی به روز است
یا حق
خواستید تبادل لینک کنیم...
زیبا بود
به خصوص بعضی بیتهاش، مث این:
باران زمین خورده ی تو هستم وانگار
محکوم شدم در رگ این ریشه بمانم...
فقط اون «متصلا» مرضیه جان
اینجا چرا آیکون گل نداره خب؟